برشی از کتاب, دسته‌بندی نشده

خیرالاثر در رد جبر و قدر

کشف راز قدیمی ترین معما: جبر یا اختیار؟

کتاب خیرالاثر از علامه ذوفنون حسن زاده آملی

همه ما این سوال را پرسیده‌ایم:

آیا سرنوشت ما از پیش تعیین شده است (جبر) یا خودمان سازنده زندگی‌مان هستیم (اختیار)؟ این پرسش کهن، ذهن فلاسفه و متکلمان را قرن‌ها به خود مشغول کرده است.

کتاب “خیرالاثر” پاسخی روشن و متقن از دیدگاه  شیعه به این مسئله حیاتی ارائه می‌دهد. این اثر ارزشمند، به دور از پیچیدگی‌های غیرضروری، به نقد دو نظریه افراطی “جبر” (اشاعره) و “تفویض” (معتزله) می‌پردازد.

* جبرگرایان (اشاعره): معتقدند تمام افعال انسان، حتی کوچکترین آنها، مستقیماً آفریده خداوند است و انسان هیچ اختیاری ندارد (مثل حرکت آستین توسط دست!).
* اختیارگرایان افراطی (معتزله/قدریه): معتقدند خداوند کارها را کاملاً به انسان واگذار کرده و هیچ نقشی در افعال بندگان ندارد.

خیرالاثر با استدلالی قوی ثابت می‌کند که راه صحیح، “امر بین الامرین” است: نظریه‌ای منحصربه‌فرد و معتدل در مکتب شیعه امامیه که هم قدرت مطلق الهی را حفظ می‌کند و هم مسئولیت و اختیار واقعی انسان را تبیین می‌نماید.

در این کتاب کشف خواهید کرد:
* تعریف دقیق اختیار، اراده و قدرت از نگاه عقل و شرع.
* نقد بنیادین نظریه “کسب” اشعری (جبر پنهان) و نظریه تفویض معتزله.
* تبیین “امر بین الامرین” به زبانی قابل فهم و مبتنی بر آیات، روایات و برهان‌های عقلی.
* بررسی اقسام فاعل (از فاعل طبیعی تا فاعل بالعشق) و جایگاه انسان و خداوند در این میان.
* وضوح‌بخشیدن به توحید افعالی و ارتباط آن با اختیار انسان.

چرا “خیرالاثر” را بخوانیم؟
* حل معما: پاسخی مستدل و شیوا به یکی از دیرپاترین و حیاتی‌ترین پرسش‌های بشری.
* اعتدال و تعادل: رهیافتی میانه و به دور از افراط و تفریط، منطبق با تعالیم اهل بیت(ع).
* زبان روان: تقطیر مفاهیم عمیق کلامی و فلسفی به بیانی همه‌فهم.
* منبعی معتبر: استناد به آیات قرآن، روایات معصومین(ع) و آرای حکمای برجسته مانند حکیم سبزواری.

“خیرالاثر” نه تنها کتابی برای متخصصان، که راهنمایی روشنگر برای هر جوینده حقیقت است که می‌خواهد جایگاه خود را در نظام هستی و نسبت اراده خود با اراده الهی به درستی بشناسد.

پیشنهاد ویژه: اگر به فلسفه، کلام اسلامی، عرفان و پاسخ به شبهات دینی حول جبر و اختیار علاقه‌مندید، این کتاب گنجینه‌ای ناب از اندیشه‌های ناب شیعی است.

همین امروز این گوهر معرفت را از انتشارات آوای توحید بخواهید!

بخش های این کتاب:

 

استاد مطالب خود را در پانزده بخش تدوين كرده است كه به طور اجمال به آنها اشاره مى‌شود:

بخش اوّل:

در بخش اوّل بيان مى‌شود كه اختيار و اراده و قدرت چيست؟ و مختار و مريد و قادر كيست؟

بخش دوّم:

بخش دوّم، دربارۀ اختيار و قدرت و اراده تحقيق مى‌كند. قدرت و اراده و داعى در انسان در مقايسه با بعضى افعالش متعدّد و صفات زائده بر ذاتند؛ ولى در حق تعالى عين ذات احديت‌اند و با آن متّحد است.

بخش سوّم:

در بخش سوّم، تعريف متكلّم را دربارۀ قدرت بيان نموده و آن را مورد نقد و بررسى قرار مى‌دهد.

بخش چهارم:

در بخش چهارم كتاب، سخن در جبر و تفويض است. اولين كسى كه مذهب جبر را آورد جهم بن صفوان بوده است.

 

بخش پنجم:

بخش پنجم كتاب مناظرۀ ابوالحسن اشعرى با استادش ابوعلى جبّائى است. اين مناظره را ابن خلكان كه خود اشعرى است، در كتاب تاريخى خود مى‌آورد، سپس مذهب خود را تأئيد مى‌كند.

بخش ششم:

در بخش ششم گفته مى‌شود كه اشعرى منكر قانون عليت در سلسلۀ موجودات است. وى حتى انكار عليّت را در انتاج مقدمتين؛ يعنى صغرى و كبرى جارى مى‌كند وى قائل است كه احكام پنجگانه مبتنى بر مصالح و مفاسد در اشياء نيست و همۀ چيزها را بدون واسطه به باريتعالى اسناد مى‌دهد.

بخش هفتم:

بخش هفتم بررسى نظريۀ كسب اشعرى است. اشعرى افعال عباد را مكسوبشان مى‌داند، لذا ثواب و عقاب دارند؛ يعنى اراده بنده مقارن از براى فعل مى‌باشد؛ ولى آن اراده هيچ گونه تأثيرى در وجود آن فعل ندارد، بلكه فعل از خداست كه در بنده ظاهر مى‌شود، مثل دست در آستين كه حركت مى‌كند و اصلا آستين از خود حركتى ندارد. پس بنده به منزلۀ آستين و خدا به منزلۀ دست است. حركت از دست و ظهورش در آستين است.

بخش هشتم:

در بخش هشتم دربارۀ آراى اهل تفويض در افعال بندگان سخن به ميان مى‌آورد. معتزله معتقد هستند كه هر چه مدح و ذمّ راجع بنده است، فعل بنده است و او فاعل آنست و به اختيار خود آن را انجام مى‌دهد. خداى متعال كارهاى عباد را به خودشان واگذار كرده است. و بزرگترين دليل معتزلى آنست كه اگر بنده را اختيار و فعل نباشد، تكليف او عبث و دعوت اولياء و انبياء و اوامر و نواهى الهى بى‌فايده خواهد بود.

بخش نهم:

در بخش نهم ابتداء نقّادى هر دو طايفه را نسبت به يكديگر مطرح ساخته، سپس فساد هر دوى آنها را آشكار مى‌كند.

بخش دهم:

در بخش دهم قدرى و آراى آنها مورد بحث و بررسى قرار مى‌گيرد. قدرى در بسيارى از روايات همان معتزلى است و فيض هم در وافى بدان تصريح نموده است كه اينان همان مفوّضه‌اند كه به قدرت و استقلال عبددر افعالش اعتقاد دارند. ملاى رومى هم در مثنوى قدر را برمفوضه اطلاق كرده است، در جوامع روايى قدريه به مجوس امت تشبيه شده است، چون مجوس قائل به دو مبداء يزدان و اهريمن است. تفويضى هم در ايجاد افعال به دو مبداء معتقد است، يكى خداوند كه بنده را ايجاد كرده است و ديگر بنده كه در ايجاد افعالش مستقل است، ما روايات زيادى داريم كه هر دو مكتب جبر و قدر را رد كرد و به امر بين الامرين ناظر است.

بخش يازدهم:

بخش يازدهم كتاب اختصاص به توحيد ذاتى، صفاتى و افعالى دارد. در اين بخش بطلان مذهب جبر و تفويض و حق بودن مذهب اماميه روشن مى‌شود. همچنين به رموز و اسرار بعضى از آيات و روايات نيز اشاره مى‌شود. با دقّت در مطالب اين بخش به آسانى توحيد صمدى كه محققان عرفا بر آن پافشارى مى‌كنند، دانسته مى‌شود.

بخش‌هاى ديگر كتاب:

بقيّه بخش‌هاى كتاب دربارۀ اقسام فاعل بحث مى‌كند تا حقيقت مذهب اماميه روشن گردد، اقسام فاعل عبارتند از: فاعل بالطبع، فاعل بالقسر، فاعل بالجبر، فاعل بالقصد، فاعل بالعنايه، فاعل بالرّضا، فاعل بالتجلى، فاعل بالتسخير، فاعل بالعشق البته فاعل بالعشق را مرحوم الهى قمشه‌اى در كتاب حكمت الهى بر اقسام فاعل افزودند. البته همۀ اقسام فاعل در انسان مصداق دارد از ميان اقسام فاعل، حق تعالى را فاعل بالتجّلى دانند كه با توحيد صمدى سازگار است. البته فاعل بالتجّلى و فاعل بالعشق را يك مآل است و هر يك از آنها معاضد يكديگرند.

 

صفحه اصلی

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *